گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی میو شیر و شهد و شکر باشد
پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمدهای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
"تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه"
"پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه"
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بارتن نتوانم
من مرده ام آن دم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
بایزید بسطامی...
برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 155