بایزید بسطامی

ساخت وبلاگ

✨عهد جوانی گذشت،

در غم بود و نبود

✨نوبت پیری رسید،

صد غم دیگر فزود

✨حاصل ما از جهان

نیست به جز درد و غم

✨هیچ ندانم چراست

این همه رشک حسود

بایزید بسطامی...
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 17:55

حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت. حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغی برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خور بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 124 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 12:35

جیگی جیگیمعروف است به «جیگی جیگی»؛ اسم واقعی اش را هیچ کس ندانست. خانواده ای هم نداشت. دوره گرد بود و دف می زد و به آوازخوانی شهره بود.اما آوازخوانی که چنان عشق اهل بیت را در دل داشت که در ایام شهادت و خصوصا کل دو ماه محرم و صفر را دست به دف و دایره نمی برد و کسی او را در شهر نمی دید.«جیگی جیگی، ننه خانم»، هر روز صبح می آمد مقابل حرم می ایستاد و به امام رضا(ع) سلام می داد و بلند آواز می خواند:جیگی جیگی، ننه خانومبیا بشین روی زانومروی زانوم، سنجد دارهیه کمی بخور، قوت دارههمه گفته اند درباره او که: هر باری که گنبد و بارگاه حرم «آقا علی ابن موسی الرضا» را می دید، تنبکش را به نشانه احترام و ادب، پشت سر یا زیر لباس مُندرسش پنهان می کرد و پس از سلام به حضرت، آوازه خوانی و تنبک زنی می کرد.خانه او درسطح شهر، مشهور بود به «غار». اتاقکی غار مانند در داخل کال (کانال) انتهای کوچه نوغان جایی نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ .«جیگی جیگی» چگونه در حرم دفن شد؟چون هیچ خانواده ای نداشت، جنازه‌اش را به غسالخانه شهر در میدان طبرسی بردند. یک شب در غسالخانه ماند و قرار شد توسط ماموران شهرداری در قبرستان «گلشور» - قبرستان عمومی شهر- دفن شود. همزمان با انتقال جسد «جیگی جیگی» به سردخانه، جنازه یکی از تجار معروف مشهد را شبانه به غسالخانه آوردند.صبحگاه خانواده مرد تاجر، جنازه را تحویل گرفتند و پس از انجام مراسمی خاص، راهی حرم حضرت رضا(ع) شدند. کارگران شهرداری هم جنازه موجود را برای دفن به قبرستان عمومی شهر بردند و بی کس و تنها، کفن و دفنش را به سرعت انجام دادند.هنگام وداع و دفن تاجر، وقتی کفن را کنار زدند، متعجبانه متوجه شدند که این جنازه او نیست. وقتی به غسالخانه برگشتند، فهمیدند این جنازه «جیگی جیگی» بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 12:35

سید اشرف الدین حسینی دیشب به سرم باز هوای دگـر افتـاددر خواب مرا سوی خراسان گذر افتادچشمم به ضریـح شه والا گهر افتاد این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد:*با آل‌علی هرکه درافتـاد، ورافتاد*این قبر غریبُ الغُـرَبا، خسرو طوس استاین قبر مُعین الضعفا، شمس شموس استخاک در او ملجأ ارواح و نفـوس استباید ز ره صدق بر این خاک درافتادبا آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد حـوران بهشتی زده اندر حرمش صفخیل ملَک از نور، طبق‌ها همه بر کف شاهـان به ادب در حرمش گشته مشرفاینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتادبا آل علی هر که درافتاد، ورافتاداولاد علی شافع یوم عرصاتنددارای مقامات رفیـعُ الدرجاتنددر روز قیامت همـه اسباب نجاتندای وای بر آن کس که به این آل درافتادبا آل علـی هـرکه درافتاد، ورافتاد کام و دهن از نام علی یافت حـلاوتگل در چمن از نام علی یافت طراوتهر کس که به این سلسله بنمود عداوتدر روز جزا جایگهش در سقر افتادبا آل علی هرکه درافتاد ورافتاد هرکس که به این سلسله پاک جفا کردبد کرد و نفهمید و غلط کرد و خطا کـرددیدی که یزید از ستم و کینه چه‌ها کردآخر به درک رفت و به روحش شرر افتادبا آل علی هرکه درافتاد ورافتاد‌ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهوای حجت هشتم که تویی ضامن آهو ما جمله نمـودیم به سمت حرمت رواز عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد*با آل‌علی هرکه درافتاد، ورافتاد* بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 12:35

‏حدود ۷۰ هزار نفر ، نفری ۳۰ میلیون بدهند بروند به حج! که چه شود؟!
خدا در میان آوارهای زلزله‌زدگان کرمانشاه است،
نه در میان بناهای باشکوه ساخته آل‌سعود!

 

بایزید بسطامی...
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 136 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 4:16

  هیچکس نمیخواهد بمیرد، حتی کسانی که میخواهند به بهشت بروند، ولی با این حال "مرگ" مقصد مشترک و غیر قابل فرار است و باید باشد، زیرا "مرگ" بهترین اختراع زندگی است؛ قدیمی‌ها میروند و جدیدها می‌آیند. امرو بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 146 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 4:16

ﺩلی ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﺍ گر ﺯ کرﻡ شاﺩ ﮐﻨﯽ

به ز صد مسجد ویرانه که آباد کنی 

 

 

بایزید بسطامی...
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 154 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 4:16

گویند بهشت و حور و کوثر باشد جوی می‌و شیر و شهد و شکر باشد پر کن قدح باده و بر دستم نه نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد  دریاب که از روح جدا خواهی رفتدر پرده اسرار فنا خواهی رفتمی نوش ندانی از کجا آمده‌ایخ بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 155 تاريخ : جمعه 7 تير 1398 ساعت: 4:16

بدانکه نماز زیاد خواندن،
کار پیرزنان است
و روزه فزون داشتن،
صرفه نان است
و حج نمودن،
تماشای جهان است
اما نان دادن،
کار مردان است...

 

بایزید بسطامی...
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 158 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 9:26

  داني که چنگ و عود چه تقرير مي کنند پنهان خوريد باده که تعزير مي کنندناموس عشق و رونق عشاق مي برند عيب جوان و سرزنش پير مي کنند جز قلب تيره هيچ نشد حاصل و هنوز باطل در اين خيال که اکسير مي کنندگويند بایزید بسطامی...ادامه مطلب
ما را در سایت بایزید بسطامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : masoudmovaffagh بازدید : 148 تاريخ : شنبه 13 بهمن 1397 ساعت: 9:26